الان دیگه طلاق مثل قدیم سخت نیست، ولی بازم خیلیا حس میکنن شکست خوردن. وقتی زندگی با طرف مقابلت دیگه قابل تحمل نیست، بهترین راهکار طلاق گرفتنه. اما نتیجه پژوهش ها میگه بعد از جدایی مجرد موندن برای افراد کار سختیه و نمیتونن دیگه سینگل بمونن. میخوام چند تا دلیل برات بگم که چرا دوباره مجرد بودن آسون نیست.
خیلیا میترسن که اگه از یه رابطه آشنا و قدیمی جدا بشن، دیگه نتونن خوب زندگی کنن. بعضیها وقتی قرار نیست از همسرشون مراقبت کنن یا کاری براش انجام بدن، احساس بیارزشی میکنن. حتی بعضیها احساس میکنن دیگه دلیلی برای زندگی ندارن.
از طرف دیگه، بعضیها که فکر میکنن خیلی کارا و با عرضه هستن، فکر میکنن که بعد از طلاق هم خیلی خوب میتونن زندگی کنن. اما ممکنه بعدش متوجه بشن که خیلی از کارهای ساده رو بلد نیستن، مثلاً خرید کردن، مدیریت پول یا تمیز کردن خونه. حتی ممکنه احساس تنهایی و سر در گمی کنن و دلتنگ همسرشون بشن که قبلاً همه این کارها رو انجام میداده.
آدمها حتی بعد از طلاق، همچنان از نظر عاطفی و روانی به هم وابسته میمونن. اونا همون الگوهای رفتاری رو که تو دوران ازدواج داشتن، ادامه میدن.خیلی کم پیش میاد که کسی برای یاد گرفتن نحوه جدا شدن از همدیگه و زندگی کردن در نقشهای جدید، کمک روانشناسی بگیره.
این وسط خانواده و دوستها هم وارد ماجرا میشن. دوستها و خانوادهها با بهترین نیت وارد ماجرای طلاق میشن، اما در واقع اوضاع رو پیچیده تر میکنن. بعضیها شروع میکنن به قضاوت و انتقاد کردن، بعضیها فکر میکنن یکی از طرفین مقصر جداییه و اون یکی بیچاره شده. بعضیها هم با یکی از طرفین همدردی میکنن و اون یکی رو انگار که آدم بدیه سرزنش میکنن.
معمولاً یکی از طرفین حمایت زیادی از طرف خانواده و دوستها میگیره، در حالی که اون یکی ممکنه مورد انتقاد و طرد قرار بگیره.
وقتی زوجها میرن دادگاه، میخوان کارهای قانونی مربوط به طلاق رو تموم کنن. اما قاضیها متخصص مسائل پیچیده روانشناسی نیستن. همین باعث میشه که قاضیها گاهی اشتباه کنن. این اشتباها هم باعث میشه که شرایط عاطفی طرفین طلاق بدتر بشه. قاضی ممکنه اشتباه کنه تو تصمیمگیری درباره حضانت بچه، نفقه، تقسیم دارایی و هزینههای زندگی.
خیلی وقتها یکی از طرفین همه چی رو میبره و برای اون یکی هیچی نمیمونه. این وسط هر دو طرف هم باید خودشونو توجیه کنن و از خودشون دفاع کنن.
حقیقتش وقتی آدمها طلاق میگیرن، میخوان یه زندگی جدید شروع کنن، اما تو این دوران حمایت خیلی کمی پیدا میکنن. دوستای متأهل و شبکه اجتماعی قدیمی کمکم ازونها دور میشن.
بعضیها بعد از طلاق، سراغ مشاوره روانشناسی میرن که بفهمن چرا طلاق گرفتن و بتونن با اضطراب و افسردگیشون کنار بیان. اما خیلی کم پیش میاد که کسی این کارو بکنه. اکثر آدمها بعد از طلاق، دوباره شروع میکنن به دنبال عشق و عاشقی رفتن، اما همون روشهای قبلی رو تکرار میکنن که تو ازدواج قبلیشون جواب نداده بود. خیلی عجیبه نه؟
با اینکه آدمها خودشون نمیدونن و ازش آگاهی ندارن اما به طرز جالبی دنبال یه تیپ خاص آدم هستن و بقیه رو رد میکنن. مهارت خاصی هم برای انتخاب همسر آیندهشون ندارن.
یکی از مهمترین دغدغههای آدمها وقتی از هم جدا میشن سرپرستی بچههاست. خیلی از والدین نگران سلامت عاطفی بچههاشون هستن و دوست دارن حتی بعد از طلاق، نقش پدر یا مادر خوبی رو بازی کنن. این افراد ممکنه خیلی تلاش کنن تا شرایط حضانت مشترک رو رعایت کنن.
اما بعضی دیگه از والدین ممکنه به خاطر عصبانیت و انتقامجویی ازون یکی، به سلامت عاطفی بچههاشون آسیب بزنن. این افراد ممکنه از بچهها به عنوان ابزار استفاده کنن، حتی اگه خودشون درخواست طلاق داده باشن. ممکنه فکر کنن که والدین خوبی هستن، در حالی که تو دوران ازدواج خیلی کم به بچههاشون رسیدگی میکردن. حتی ممکنه بخوانن حضانت کامل بچهها رو بگیرن تا بتونن کنترل بیشتری داشته باشن.
دادگاهها معمولا حکم حضانت مشترک یا تقسیم شده رو صادر میکنن. این حکمها سعی میکنن که بین والدین عادلانه باشه. اما ما دیدیم که این لزوماً به معنای این نیست که بچهها به طور مساوی توسط هر دو والد مراقبت بشن. بچهها خیلی زود متوجه میشن که هر کدوم از والدینشون چه رفتاری باهاشون داره وقتی که تنها با اون والد زندگی میکنن دستشون میاد که مدوم یکی رفتار مراقبتی و حمایتی بیشتری دار و خیلی زود متوجه میشن که کدوم والد بهشون غذاهای سالم میده و کدومشون غذاهای فستفودی، کدومشون لباسهاشون رو میشوره و کدومشون لباسهای کثیف بهش میپوشن، کدومشون سر وقت بچهها رو به مدرسه میبره و کدومشون دیر میکنن.
دعوا سر حضانت بچهها هم خیلی وقتگیر و استرسزاست. این دعواها باعث خستگی و ناراحتی هر دو طرف میشه.
چه راهکارهایی هست که بعد از جدا شدن وحشت زده نشیم؟
اگه داری از تنهایی بعد از طلاق میترسی، بهتره بری سراغ یه روانشناس خوب. اینجوری میتونی بفهمی که تو بچگی چه الگوهایی از روابط رو یاد گرفتی و چطور این الگوها الان تو زندگیت تاثیر میذارن. با کمک روانشناس میتونی روی خودت کار کنی و دیگه سراغ آدمهای اشتباه نری.
یادت باشه که قبل از ازدواج هم تنها بودی. اون موقع خیلی جوونتر و کمتجربهتر بودی. مطمئن باش میتونی دوباره تنها زندگی کنی و حتی ازش لذت ببری.
حد و مرز بذار. اگه دوست و فامیلت حرفهای بد یا تند میزنن، بهشون بگو که نمیخوای حرفاشون رو بشنوی. بگو که نظرت اینه و دیگه نمیخوای دربارهش حرف بزنی.
دنبال گروهها و جمعهایی باش که به کارهای مورد علاقهت علاقه دارن، مثل کتابخونی، ورزش، گروههای مذهبی، گروههای والدین، آشپزی و غیره. یادت باشه که جدا شدی تا زندگی بهتری داشته باشی. پس از این فرصت استفاده کن.
به بچههات کمک کن تا با طلاق کنار بیان. به حرفهاشون گوش کن. هر کاری که از دستت برمیاد، از طریق دادگاه یا صحبت با طرف مقابل، انجام بده. به بچههات توصیه کن که اگه مشکلی دارن، خودشون با طرف مقابل صحبت کنن. تو نمیتونی همه کارها رو انجام بدی. تسلیم چیزی نشو که فکر میکنی به خودت یا بچههات آسیب میرسونه، حتی اگه دادگاه یا طرف مقابلت بخوان این کار رو بکنن.